در گذر روزهای من

ساخت وبلاگ
طی شد این عمر تو دانی به چه سان؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم فکری، که تأمّل ننمودم روزی، ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی،بفراغت،ب در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

بعد دو روز دوندگی در نهایت با بیمارستان و دکتر و دکتر هوش بری هماهنگ شدیم تا امروز عمل پدر انجام بشه من که صبح از ساعت 5 سر پا بودم تا شبش  و اینکه خوب بود عمل مربوط به جراحی حرف پدر هر چند دکتر هوش بری ریسکش رو ز در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

مردان خدا پردهٔ پندار دریدند                  یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند     هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند           یک سلس در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

دلم واسه این مربوط به شعمدانی حرف میسوزه زور میزنن تا شکوفه بدن سفید و قرمز ،بنفش و صورتی

انوقت یکی مثل من میاد گل هاشو میکنه میذاره لای دفتر خاطراتش

 

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

در پی مزدوج شدن ح باهاش تماس گرفتم هر چه گفتم گفت خبری نیست گفتم مسخره در نیار همه خبرها پیش تست بعد میگه بابا اینقدر خجالتم نده میگم ا شمام خجالت میکشی بهش میگم دختره چن سالشه میگه.... میگم چه خبره در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

نه ماه انتطارشون به بار نشست و بلاخره امد این نیم وجبی عمو هنور ندیدمش وقتی بهش فکر میکنم  رو پاهام نمیتونم وایسم از خوشحالی

یه وروجک به وروجک های قبلی اضافه شد

با امدن این وروجک ها مطمئن میشم که خیلی بزرک شدم و با امدنشون قطعا ما باید بریم

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

از ته کوچه که منو دید وایساد با یه عالمه عشق و احساس و محبت  تا برسم طول کشید عاشقانه نگاهم میکرد و دنبال حرکت پاهایم بود هر چه قدر که بهش نزدیک تر میشدم موج و انرژی خوشحالی بر لبانش مش می بست در چند در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13

خدا کی از این حرف های مسخره تموم مربوط به میشم حرف  

پادگان هر کوفتی بود از این حرف ها خبری نبود یه دوسالی گوشم اروم بود 

دیابت مادر از همین حرف هاست که بیشتر استرس و اضطراب داره

خدا تمومش کن

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:13